انتخابگری

کتاب انتخابگری نوشته جناب آقای محمدامین مطهری نیا را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.

ارسال کتاب تا ده روز کاری.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

ابتدا کاربرد این کتاب را بیان می کنم؛ در همین قسمت می توانید متوجه شوید که این کتاب برای شما نوشته شده است یا خیر. بخش میانی مقدمه به «روح کتاب» و «زاویه ی دید نویسنده» اختصاص دارد و انگیزه ی نگارش در بخش پایانی مقدمه آمده است.
«زندگی ها سخت و پردردسر شده»، «یاد ایام قدیم که همه چیز ساده تر بود به خیر!»، «این آدم ها چه مشکلی دارند، همه شان بد شده اند!»، «خواب راحت، خواب راحت، خواب راحت…» ،«تبعیض جنسیتی است که مانع پیشرفت من شده»، «آیا چیزها (از جمله خودم) همان طور که من فکر می کنم، هست؟» «چرا هرکاری می کنم، نمیشه؟» «همه همین جورین یا فقط منم که یه جوری  م!» اگر شما نیز این جملات را به زبان می آورید یا به بخشی از آن ها معتقدید و یا اگر درکتان از مسائل اساسی جهان اطراف مانند ارتباطات بین انسانی و ساختار سلسله مراتب قدرت سطحی است (زمانی می توانید متوجه شوید درکتان سطحی است که دانش شما از این موارد به شما سود نرساند و تنها نقش یک راوی را ایفا کنید) این کتاب برای شما نوشته شده است. همچنین اگر حتی با بخش کوچکی از جهان اطرافتان چالش ها و مسئله هایی جدی دارید، خواندن این کتاب می تواند اثرات خوبی به شما داشته باشد.
راه حلی که برای تمام این مسائل وجود دارد، یا کاملاً ذهنی است یا از ذهن شروع می شود. رویکردهای متفاوتی برای پرداختن به موضوعات مرتبط به ذهن انسان وجود دارد. بخشی از این رویکردها کاملاً علمی و آزمایشگاهی و بخشی دیگر به ترکیبی از دو پایه ی فلسفه و علم استوارند. رویکردهایی که جوهره ای از علم روانشناسی را در خود دارند منجر به توصیه های پزشکی و غیرپزشکی متفاوتی می شوند. توصیه هایی مانند استرس و اضطراب از عمر شما می کاهد و اثرات مثبت ورزش برای کاهش احتمال ابتلا به افسردگی. این توصیه ها همانند رویکردهایی که به این توصیه ها منجر شده اند کاملاً ارزشمند هستند و تاکنون جان انسان های بسیاری را نجات داده اند و کیفیت زندگی انسان های بسیاری را افزایش داده اند که در آن شکی نیست (اگرچه در مورد اثرپذیری این توصیه ها در دنیای واقعی بررسی ای انجام نداده ام و به نتایج کنترل شده در شرایط آزمایشگاهی یا آزمایش های اندک بسنده کرده ام)
اما آیا در گذشته های دور که این حجم از تلاش های ذهنی و سرمایه گذاری های ذهنی روی چنین مسائلی وجود نداشته است، مشکل خاصی به وجود می آمده؟ اصلاً این حجم گسترده ی تلاش ها که روزبه روز بیشتر هم می شوند برای چیست؟ درصورتی که افراد در معرض یک فرهنگ خاص و جامعه ی محدود با تغییرات آرام و تدریجی که زائده ی همان جماعت بود قرار می گرفتند، نیاز چندانی به مطالعاتی ازاین دست (چه آن ها که رویکردی روانشناسانه دارند و چه دیگر رویکردها) نبود چراکه حتی آگاهی نیز بدون آنکه نیازی مطرح باشد، ارزشی ندارد. درواقع پیدایش نیازهای جدید و امکان رفع نیازها با سهولت بیشتر است که در عصر حاضر چنین اهمیتی به آگاهی داده است. این ادعا با حرف های عامه پسند در مورد دلایل پیشرفت جوامع، ارتباطات مناسب انسانی و … در مغایرت است، اما ایرادی ندارد! (یکی از چنین ادعاهایی این است که آگاهی به خودی خود ارزشمند است، درصورتی که درستش آن است که اگر به میزان کافی آگاه نباشیم به زودی از چرخه حذف می شویم و چه بسا که بمیریم!)
خب، میان این همه اهل فن و متخصص در موضوع که وجود دارد و روز به روز بیشتر هم می شود، من چه می‎گویم؟ اصلاً چرا باید نظرات من را بخوانید؟ پاسخ کوتاه آن است که این ها خیلی خوب کار می کنند! نه تنها برای من، بلکه برای دوستان نزدیکم که به راهنمایی ها و نظراتم ایمان داشتند.