1

کتاب سکوت لحظه‌ها

(1 customer review)
شناسه محصول: book-1401-10-2-1-176-4-5-33-23-19-22-21-4-4-20-2-1-1-1-14-20-17-1-1-11-1-19 Category: تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۳
قیمت محصول

۴۸,۵۰۰ 

فقط 1 عدد در انبار موجود است

جزئیات بیشتر

وزن 150 گرم
ابعاد 20 × 14 × 0.5 سانتیمتر
قوانین استفاده

✅خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است. ✅بعد از خرید محصولات دانلودی، لینک دانلود در اختیار شما قرار خواهدگرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. ✅بعد از خرید کتاب های فیزیکی، سفارش شما ثبت و آماده ارسال می‌شود.  

  • دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادام‌العمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی)
  • بسته‌بندی ضدآب برای ارسال کتاب های خریداری شده
  • تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
توضیحات مختصر محصول
کتاب سکوت لحظه‌ها

کتاب سکوت لحظه‌ها نوشته جناب آقای حسن بابائی را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.

ارسال کتاب تا ده روز کاری.

آقای حسن بابائی، نویسنده دهه شصتی (متولد ۱۳۶۱ در روستای گوزل دره، زنجان)، کتاب سکوت لحظه‌ها را در حالی که فقط ۱۹ سال داشت سروده است. اشعار در واقع نمایانگر احساسات درونی وی، غم و اندوه و شادی و مدینه‌ی فاضله‌ی شاعر می‌باشد. اگر‌چه در اشعار اولیه سادگی و تمایلات نوجوانی نمود بیشتری دارد، ولی هر چه به آخر کتاب نزدیک‌تر می‌شویم، شاهد پختگی در اشعار و همچنین استفاده از آرایه‌های ادبی بیشتری هستیم. لیکن آرایه‌ای که در بیشتر اشعار دیده می‌شود و زیبایی‌های سروده‌ها رو دو چندان می‌کند، استفاده از تضاد می‌باشد. تضادهایی چون فصول مختلف، شب و روز، زشتی و زیبایی و … بارها توجه خواننده را به خود جلب خواهد کرد.

اشعار این کتاب به صورت بدون نام و به ترتیب سروده شدن به چاپ رسیده است تا خوانندگان بتوانند با سیر و تغییرات درونی و روحی وی بیشتر آشنا شوند. تغییراتی که شاید بسیاری از افراد در دوران گذر از نوجوانی به جوانی آن را حس می‌کنند و همین مسأله شاید باعث شود که نوجوانان و جوانان بیشتری به خوانندن اشعار این کتاب تمایل پیدا کنند.

شاعر سکوت لحظه‌ها سعی داشته تا خاطرات دوران کودکی خود را نیز در میان اشعار بگنجاند، خاطراتی که ممکن است برای بسیاری از کودکان مشابه باشد و لذا با خواندن بعضی اشعار، احساس آشنا بودن خاطرات و احساسات شعر به خواننده هم منتقل می‌شود.
در زیر قسمتی از این خاطرات را می خوانیم.

پدرم می گوید:
«می‌توان باران شد
نورها را بشکست
آسمان را چون لوح ساده نقاشی کرد
می‌توان باغی ساخت
شانه‌هایش را چید
می‌توان چرخی شد
زیر دست پسری
روی شن‌ها چرخید
و جهان را چرخاند
می‌توان عکسی شد
عکس یک خنده‌ی گرم
پشت یک شیشه‌ی قاب
و به مردم خندید.»

نمایش بیشتر
دیدگاه های کاربران
دیدگاهتان را با ما درمیان بگذارید
1 5.0
بر اساس 1 خرید
1
0
0
0
0
  1. e5f29fe4788ce009ce3b043a911e70761c693b1333e4687f788767638350873b?s=40&d=mm&r=g

    محمد علی یادگاری

    در تاریخ پاسخ

    بسیار عالی و احساسی

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *