1

کتاب صد غزل

(1 customer review)
شناسه محصول: book-1401-10-2-1-22-8 Categories: , تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۱
قیمت محصول

۱۰۰,۰۰۰ 

موجود

جزئیات بیشتر

وزن150 گرم
ابعاد20 × 14 × 0.5 سانتیمتر
قوانین استفاده

✅خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است. ✅بعد از خرید محصولات دانلودی، لینک دانلود در اختیار شما قرار خواهدگرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. ✅بعد از خرید کتاب های فیزیکی، سفارش شما ثبت و آماده ارسال می‌شود.  

  • دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادام‌العمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی)
  • بسته‌بندی ضدآب برای ارسال کتاب های خریداری شده
  • تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
توضیحات مختصر محصول
کتاب صد غزل

کتاب صد غزل نوشته جناب آقای سید نوید حلمی را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.

ارسال کتاب تا ده روز کاری.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

۱

چنان بیدارم از رؤیا که رؤیایش نمی‌دانم
اگرچه خواب می‌بینم ولی خوابش نمی‌خوانم

من آن رؤیای بیدارم که عشق از آستینش داد
من آن روحم که جز کشتی سرمستی نمی‌رانم

برو ای چرخ سرگردان که دور ما به آخر شد
به سر گر یاد ما داری بیا تا سر بگردانم

زمین می‌گویدم برخیز، فلک می‌گویدم بنشین
زمین و آسمان‌ها را بچرخانم برقصانم

کجا آن عقل دریوزه تواند تا فلک خیزد
که می‌گوید خدا مرده‌ست‌ که من رؤیای یزدانم

الا ای کشتی باده مبادا لنگر اندازی
که تا لنگرگهت خیزم رسن‌ها را بدرّانم

دمی افتان، دمی خیزان، دمی چرخان و سرگردان
سوی اقیانُست خیزم که امواجت بشرّانم

تو شمع طاقت‌افروزی، چراغ قامت‌افروزی
چه می‌سازی؟ چه می‌سوزی؟ مبادا شرم و دامانم

بخوان حلمی سرگردان به مستی، طالعت این است
تو خطّ باده می‌خوانی و من پیمانه‌گردانم

۲

من ساقی اصواتم، تصویر نمی‌دانم
آواز تو می‌خوانم، تحریر نمی‌دانم

قانون خودم بر خود، گفتی کُن و گفتم شد
پیمانه‌کشم امّا تخمیر نمی‌دانم

من طوطی اسرارم، از عشق به تکرارم
آیات تو می‌گویم، تفسیر نمی‌دانم

این‌گونه به دف افتان، این‌گونه به نی خیزان
من کیستم آخر هان؟ تعبیر نمی‌دانم

خاموشم و در نجوا، بی‌حرفم و در غوغا
دیوانه‌ام و امّا زنجیر نمی‌دانم

بر وقت خودم برپا، ساعت تو چه می‌پرسی
من زود نمی‌دانم، من دیر نمی‌دانم

لنگرکش طوفانم در بندر چشمانت
در وقت براندازی تأخیر نمی‌دانم

با حکم تو می‌رانم شب را ز حیاط جان
از مردم بی‌ایمان تأثیر نمی‌دانم

در شام ازل چون خاست صوت غزل حلمی
تکبیر ملائک را تدبیر نمی‌دانم

۳

دم آفتاب بینم به شبی که نام گیرم
که به دست روشنی‌ها همه دست عام گیرم

دو جهان سراب بینم، همه تن به خواب بینم
چو جهان خراب بینم دم این کلام گیرم

به طریق پاک‌بازی که ره خجستگان است
غم و اندُهان بپوشم وَ هماره جام گیرم

که به جام کامکاری همه سوی نور و عشق است
چه غم و چه سوگواری؟ همه را ختام گیرم

شب عاشقان ندیدی که چه روشناست جانا؟
روم آن مکان قدسی ز غم انتقام گیرم

چو کسی به چهره دارد غم صدهزارساله
همه صد هزار سالش به دمی خرام گیرم

ز برون گریزپایم که دم گریزجایم
نه به آینه نمایم نه ز چشمه وام گیرم

دو جهان چه افتخاریست به زمام و نامداری؟
پس پرده‌های اعظم به نهان زمام گیرم

حلمیا چه ساز کردی که ز جام دود خیزد؟
ز مذاق آسمانیت به خدا دوام گیرم

۴

خبر از آدم و این عالم نفسانی نیست
خبر از روح برآید ز دم فانی نیست

خاطر عشق میازار و ز خود فارغ باش
همه اسرار جهان آنچه که می‌دانی نیست

روزها سر به نهان گیر و شبان فاش بخوان
زان خط راز که جز خامه‌ی روحانی نیست

سرُّالاسرار خدا را چو معبّر گوید
گوش کن نیک که جز نسخه‌ی رحمانی نیست

هر که را خاطره‌ی عشق به راهی گیرد
خاطر ما که به‌جز خاطر یزدانی نیست

وصل می‌خیزد از آن چشمه‌ی جوشان برخیز
صحبت ماندم و می‌مانم و می‌مانی نیست

آن‌سوی خیر و شرت سوی جهان‌های دگر
بال و پر جز سوی آن باده که افشانی نیست

خالی دهر رسیدیم و رها از همه هیچ
همه روحیم و کسی صورت انسانی نیست

حلمیا صحبت این چرخ و جهان هیچ مکن
بی دم عشق جهان را نفس و جانی نیست

نمایش بیشتر
دیدگاه های کاربران
دیدگاهتان را با ما درمیان بگذارید
1 5.0
بر اساس 1 خرید
1
0
0
0
0
  1. 7d47687a36235ea92562fd31b8b4e91934d2c4268a0fb9f334dd0b0826ff0cf7?s=40&d=mm&r=g

    سید‌ نوید حلمی

    در تاریخ پاسخ

    درود. لطفا لینک‌ خرید را فعال کنید. مخاطبان قادر به خرید کتاب نیستند.

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *