خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید: برای محصولات دانلودی،لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. برای کتاب های فیزیکی، بعد از ثبت جهت ارسال آمادهسازی میشود.
- دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادامالعمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی، کاغذ دیواری)
- بست بندی با پکیج ضد آب برای ارسال کتاب های خریداری شده
- تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
کتاب اشعار گمشده ی شاعر گمنام نوشته جناب آقای محسن درویش را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.
ارسال کتاب تا ده روز کاری.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
نام اَثر ؛
<اَشعار گمشده ی شاعری گمنام>
نویسنده ؛ درویش
فصل اَول؛
<اِنتهای جهان>
~
فصل دوم؛
<سر آغاز جهان>
~
فصل سوم؛
<جهان سوار بر حرف اَول خود>
~
فصل چهارم؛
<عالم>
~
فصل پنجم؛
<کران تا کران>
`
از فصل اول ؛
“آباژور”
آباژور روی میز کنار تخت مرگ را میداند …
~
“روح ترک خورده ی شب”
در اِنتهای جنگل به روح ترک خورده ی شب مینگرم ،
و جهانی که چنین خاموش اَست.
~
“هفت دنیا”
ناگه هفت دنیا در برابر دیدگانم آشکار می شود وُ غیبش سپس و زمین همچنان در چرخش است و روزگارش باقی.
~
“ایستاده در انتهای جهان”
ایستاده در انتهای جهان، تنها بر بالین شبی خاموش و پژمرده به ماه مینگرم و ستارگانی که گوئی سالیان درازیست همگی از میان رفته اَندش در هیچ…
~
“کاکتوس ها”
روح من هنوز هم گاهی به آن کاکتوس ها سرکی میکشدش باران را …
کاکتوس هایی گه درون گلخانه ای در خیالم هنوز هم زندگانی دارند.
~
“فردایی که نخواهد آمد چنان”
دیگر هیچ گاه این روز و لحظه را نخواهم داشت ،
و امروز هم همانند دیروز خواهد گذشت
در جدار فردائی که هیچگاه نخواهد آمد چنان…
\|
از فصل دوم ؛
“آسمان نارنجیست”
ماهی ای قزلآلا جاری در جریان فکرم شنا میکند ،
تعدادی پرنده ی مهاجر به بهار شعرم کوچ کرده اَند
و تعدادی کالسکه با اَسبهایی قهوه ای اَز پل خاطرم میگذرند –
آسمان نارنجیست و حیات در اَطرافم سبز وُ زنده همچو رازی باغ را .
~
“چشم اِنتظار دیدنت”
چشم اِنتظار دیدنت بنشسته اَم چانه به دست در آنسوی بودن باغ را …
~
“روح سرگردانم”
ابرها بار دگر پاره پاره گرد هم می آیند و روح سرگردانم به رها گرد هیچ میگردد.
~
“برکه وُ پرنده”
برکه در تپش بود و پرنده تنها .
~
“راهی به سوی هیچ”
در این خیال طولانی در اندیشه ی مرگ افسار وجودم را به دل میسپارم و شب را به دور از دنیا راهی به سوی هیچ میگشایم در نهان این راز را …
\|
از فصل سوم ؛
“زمزمه ی باد”
باد آن صبح زمزمه ای زِ اَسرار اَزل با خود داشت .
~
“پیدا وُ ناپیدا”
جهان سوار بر حرف اَول اَست –
عشق در همه جا پِیدا وُ ناپیداست
و من هنوز در سفر بی پایان خویش یکی با راه در تپشم زیستن را .
~
“ملال”
چون در گذر است نیست ملالی آن را .
~
“شب نزدیک است”
شب نزدیک است و باغ سبز وُ خیال انگیز چو رازی ماه را .
~
“صبح بیداری”
ابرها در اُفق آفاق میدرخشند روز را ، دریا یکدست آبی ست و ماه ناپیدا …
\|
از فصل چهارم ؛
“مرگ”
مرگ همینجا هر تپِش بود مرا نزدیکتر .
~
“و ماه تابان در ذهن شام”
ذهن شب صاف اَست وُ روشن
و ماه تابان در آن آفاق را .
~
“آذر”
آذر بود و عشق در دلم چو آتش سوزان.
~
“ماهتاب و اسرار شب”
شب در سیاهی اسرارش شریک بود با ماه.
~
“دخترک چشمانش به راه”
دخترک چشمانش به راه بود ماه را.
\|
از فصل پنجم ؛
“مِه”
مِه در اَطراف پل چوبی کوهستان اَست .
~
“جادّه بی پایان تا به ماه”
جادّه بی پایان میرفت تا بِه ماه پائیز را .
~
“صبحی گرفته”
صبحی گرفته بود وُ بارانی به راه بود باغ را.
~
“لرزشی بی پایان”
لرزشی بی پایان میپیچد باز اعماق کیهان بر تنم آفاق را…
~
“آسمان کبود”
آسمان کبود آن سحرگاهان را.
~
“کران تا کران جهان در رازی”
کران تا کران جهان در رازی به سر بود روز را .
\|
نوبت چاپ ؛ اول (بهار ۱۴۰۳)
طراح جلد ؛ علی یار احمدی
طراح صفحات داخلی ؛ فرزانه کامرانی
ویراستار ؛ الهام لعل فام
چاپ و نشر ؛ متخصصان
مدیر مسئول نشر ؛ علیرضا خضرائی راد.
لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیشازحدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحهکلید بپرهیزید. نظرات خود را براساس تجربه و استفادهی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمهای خودداری کنید.
60,000 تومان
موجود
هنوز بررسیای ثبت نشده است.