خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید: برای محصولات دانلودی،لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. برای کتاب های فیزیکی، بعد از ثبت جهت ارسال آمادهسازی میشود.
- دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادامالعمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی، کاغذ دیواری)
- بست بندی با پکیج ضد آب برای ارسال کتاب های خریداری شده
- تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
کتاب دلتنگی هایی که به جای قهوه می نوشم نوشته سرکار خانم سپیده نصیری را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.
ارسال کتاب تا ده روز کاری.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
غربت ماه پشت ابر
بیا برایم شعری بخوان،
برای روزهای بی من
بیا برایت شعری بخوانم،
برای سالهای بی تو
بیا با هم شعری بخوانیم
برای غربت ماه پشت ابر
و بیا با تو بگویم
حتی ماه را
از پشت ابر هم میتوان دید.
رویای ناتمام
در تنهایی پنجره رازیست
میان سنگینی سخت دیوار
و در صدای درهم شکستن سکوت مبهم تو.
میخندی
میخندم؛
و گم میشویم
میان صدای هقهق گریههای شبانهمان
تا پیدا شویم در تبلور اشکی
از پشت پنجره
میان دو نگاه
و با هم بخندیم
و بگرییم
دوباره و دوباره
برای همهی رویاهایی که
نیمهکاره مانده است.
معجزهی عشق
مثل گلهای بهاری که تن خود به نسیمی سپُرند،
تن خود را به مسیحای دمت میسِپُرم:
لذت خوب همآغوشی تو
میرود تا ته پستوی سکوت،
آخر حجلهی معصوم نماز
تا به درگاه نگاهت که مرا میکاود،
دست خود آویزم.
آخر هر چه عیان دیدی و من میبینم،
راز تنهایی ما
چون گیاه هرزهای میروید
لیک
لذت بودن ما
زیر دندان تبآلودهی احساس
چون درختی پر شاخ
تن خود را به نسیمی سِپُرَد
که از اعماق بهاری دَمَت میآید.
-دم پربار و مسیحایی تو!-
امید
روزهایم آرام، روزهایم خاموش
روزهایم میروند از پیِ هم
با تلاشی خودجوش.
چشم من خیره به رقص لحظه و ثانیهها
جسمم اما گوشهای خشکیده!
مینشینم به سکوت،
میشمارم گذر عمر میان چرخش عقربهها
میسرایم شعری،
باز هم میمانم
به امید فردا.
نزدیکترین دور
در افق، در دوردست،
– در میان آسمان قلبت –
میشمارم تک به تک
آنهمه حجم ستاره در میان چشم تو؛
و چه نزدیکی، چه نزدیک به من!
آنقَدَر نزدیکی
که خیالت به من و ذهن و دلم میتابد!
من پیِ تابم و تب
من پیِ چیدن آن حجم ستاره که نشسته در شب چشمان تو
و چه دوری تو، چهقدر دور از من!
آنقَدَر دور که دستم بین من تا چشم تو میخشکد…
میسپارم دست خشکیده به خاک
مینشینم روزها در بوستان خاطره،
میکنم ذهنم زِ هَر اندیشه پاک.
باز هم شب میشود:
باز هم من میشمارم تک به تک
آن همه حجم ستاره که نشسته در شب چشمان تو
و چه نزدیکی تو!
آنقَدَر نزدیکی
که خیالت این بار
روح بیتاب مرا میکاود
و چهقدر دوری تو!
و چهقدر دوری تو!
رویای شیرین
شبی با یاد تو آرام خوابیدم
و از بخت خوشم آن شب،
تو را در خواب میدیدم.
چه زیبا و چه رعنا، خندهای بر لب
نگاهت پر شرر، پر راز و پر افسون
هماندم قلب من شد واله و مفتون.
و من:
محو تماشای نگاهت
و من:
محو دو چشمان سیاهت
تنگ در آغوش تو حل میشدم در جسم و در جانت.
درون سینهام دل بر در و دیوار میکوبید
و با هر ضربهاش عشقت بهسان چشمه میجوشید
و دستت نرم نرمک در میان خرمن مویم نوازشگر
و نجوایت چنان آوای رامشگر،
نفسهایت به روی گونهام عطر تو میپاشید.
چه خوابی بود و رؤیایی!
چه شیرین و تماشایی!
ولی صد حیف و صد افسوس
سپیده سر زد و ناگه پریدم من از آن رؤیا
از آن رؤیای بیهمتا
نبودی تو کنارم لیک عطرت در فضا پر بود
و جای دستهایت روی موهایم
و کوبشهای قلبم بیامان میگفت:
«همینجا بود، همینجا بود…»
در حسرت خوابی خوش
در شبی مهتابی،
در پی آوار احساس تب و بیتابی
یا که در پسکوچههای حسرت و بیخوابی،
عاقبت خواهم خفت
در میان سنگهای بستر جاری رود.
میوزد باد میان خرمن مویم
وَ آب،
لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیشازحدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحهکلید بپرهیزید. نظرات خود را براساس تجربه و استفادهی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمهای خودداری کنید.
350,000 تومان
فقط 2 عدد در انبار موجود است
راحله قاسمی
در تاریخ
کتاب شعری است که به افرادی که اهل مطالعه وشعر و شاعری هستندخواندن آن را توصیه میکنم سبک آن قابل تحسین است