خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید: برای محصولات دانلودی،لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. برای کتاب های فیزیکی، بعد از ثبت جهت ارسال آمادهسازی میشود.
- دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادامالعمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی، کاغذ دیواری)
- بست بندی با پکیج ضد آب برای ارسال کتاب های خریداری شده
- تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
کتاب تو می دانی چرا نوشته جناب آقای ابوالفضل صوفی را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.
ارسال کتاب تا ده روز کاری.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
با نام خداوند کنم دفترم آغاز
دستور از او گیرم و دفتر بکنم باز
چون یاری این راه کنی یار تو یار است
یارت که شود یار تو سیمرغی و پرواز
این بند هوس بشکن و فریاد برآور
آغاز کن آواز دل آن شور به شهناز
در خواب نمان و دل دریایی خود را
در روشنی هستی بی مرز بینداز
از عقل بگو، عشق بکن هردو عزیزند
ای عقل به جز عشق در این خانه مپرداز
***
آن بت رقصان نمی داند تماشا می شود
ما که می دانیم می داند چه حاشا می شود
می برد دین و دل و پرهیز می دارد ز من
زین سبب دیوانگی هایم هویدا می شود
دیدن رویش به جانم آتشی افکنده است
غمزه و نازش دلم را آتش افزا می شود
می گریزد همچون آهویم گریزی دلنشین
چون که پیشش می نشینم زود بر پا می شود
دوست می خوانی تو ما را یا که دشمن بوده ایم
گر نمی داری مروت پس مدارا می شود
من نمی دانم چه کردی با دل مسکین من
قطره ای گر می چکد از آن چو دریا می شود
زندگی اینجا نباشد ما به آنجا می رویم
صوفیا یار ار بود اینجا و آنجا می شود
***
شکنِ سیاهْ زلفت هوس شکار دارد
دل من به پیش دامش هوس قرار دارد
چو عقاب قلب مستم بپرید بهر صیدت
دو غزال دیده تو ز دلم فرار دارد
من مست بی تحمل، همه روز فکر عشقم
که تویی شکار یا من؟ دلمان چه کار دارد
بگذار برفروزم بگذار تا بسوزم
دل من ز دوری تو سر انفجار دارد
شب سرد غربت او، بگذر که سخت گشتم
صنمَم لطیف دست است و نگاه حار دارد
گل من چو نقش بنشین به میان فرش قلبم
بپذیر تا بگویم دل من نگار دارد
من اگر وصال یابم ز فراق خود نگویم
بگذشت فصل سرما دل من بهار دارد
بت آز و حرص و دنیا، برو شر خویش کم کن
برو و ببین که صوفی چه بتی کنار دارد
***
روی تو می بینم و قلبم ز دستم می رود
قلب نه، خود با تمام آنچه هستم می رود
می رود تا غرقه گردد در شراب بودنت
تا زمانی کاو بگوید مست مستم می رود
عشق را معنی مکن من خود همه عشقش شدم
دل به سوی آنکه او را می پرستم می رود
چون که چرخی می زنم در پیچش زلف صنم
دل به خوف از شانه گیسوگسستم می رود
دردکش گشته است صوفی در فراق روی تو
درد چسب جوف قلب پر شکستم می رود
***
من عاشق چین و شکن زلف تو هستم
از غرق در این بحر پر از موج چه مستم
من کشته آن ناز و ادای توام اما
ترسم نرسد دست لطیف تو به دستم
در بند تو آزاده از هردو جهانم
در بند تو بودم همه از غیر گسستم
من می شکنم عهد و قرار همگان را
لکن متعهد به همان عهد الستم
هرچند ملامت بکنندم همه عالم
آسان شود این رنج که چون با تو نشستم
صوفی نشود صافی اگر رخ ننمایی
جامی بده تا روز و شبت را بپرستم
***
ای مونس جان خسته من
ای راز دل شکسته من
از تیر غمت صفیر برخاست
از قلب به خون نشسته من
گر می بروی دمی نظر کن
ای آهوی دام رسته من
این لحظه آخری نگاهی
وصلی بنما گسسته من
گیسو بپریش و مینیندیش
ای زلف به گیره بسته من
این دوری تو بلای جان است
ای بخت خوش و خجسته من
چون نیست نگردم از فراقت
ای هستی و هست و هسته من
لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیشازحدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحهکلید بپرهیزید. نظرات خود را براساس تجربه و استفادهی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمهای خودداری کنید.
50,000 تومان
موجود
هنوز بررسیای ثبت نشده است.