کتاب زندگی در حقیقت

کتاب زندگی در حقیقت نوشته جناب آقای/ سرکار خانم فاطمه قاسمی را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.

ارسال کتاب تا ده روز کاری.

بخش هایی از کتاب زندگی در حقیقت

 

اتصال به حقیقت

ابزار قدرتمند حرکت و یافتن جهت برای میل‌های درون، «اتصال به حقیقت» است؛ اتصال به خرد و اندیشه بی‌کران الهی.

با اتصال به حقیقت، زندگی به‌گونه‌ای دیگر جلوه‌نمایی می‌کند، خورشید به‌گونه‌ای دیگر بر ما می‌تابد، ستارگان درمقابلمان به بازی و طنازی مشغول می‌شوند و با ما به گفت‌وگو می‌نشینند. گل‌ها به‌جای پرندگان، برای ما آواز می‌خوانند و به‌جای انسان‌ها، پرندگان به ما عشق می‌ورزند.

انسان‌ها، نیروی زندگی را به ما نشان می‌دهند، آسمان با وسعتِ بی‌انتهای دستانش، در سختی‌ها دست نوازش بر سرمان می‌کشد و زمین با ما مهربان است؛ در مسیر راه، قبل از رسیدنمان، ناهمواری‌ها و چاله‌های راه را پر می‌کند که مبادا زمین بخوریم و زخمی شویم. گاهی هم قبل از رسیدنمان، در زمین‌های هموار چاله‌های بزرگی درست می‌کند و ما را به درونش می‌کشاند و با کمی زخمی‌شدن، ما را مدتی نگه‌می‌دارد تا از ما دربرابر طوفان پیشِ‌رو، محافظت کند.

گاهی درختان را درمقابلِ راهمان می‌شکند تا با شاخه‌هایشان مانعی شوند که از سوی دیگری عبور کنیم؛ مبادا در مرداب و لجنزار پیشِ رویمان، مدفون شویم و از مسیر بازبمانیم. گاهی با آهن‌پاره‌ها، برایمان میله‌های زندان را می‌سازند تا به ما آزادکردن حقیقت درونمان را یادآوری کنند. همة زمین و آسمان با عشق به ما متصل می‌شوند و ما دیگر تنها نیستیم؛ حتی اگر همة انسان‌های روی کره زمین، ما را طرد کنند یا تنهایمان بگذارند. زیرا قرار بر این است که قدرتی مافوقِ همة آن‌ها به ما کمک کند؛ قدرتِ بی‌کران حقیقت.

او کارهایمان را مشتاقانه، با قدرت بی‌کرانش انجام می‌دهد و چنین کارهایی است که در عالم می‌درخشد و تمام دنیا را روشن می‌کند.

پس خود را، دنیا و لحظه‌هایش را، ذره‌ذرة وجودمان را، قدرت و حرکت را، نفَس و جان را، تنها به «حقیقت» بسپاریم و یقینِ کامل بداریم که حقیقت به زیبایی ما را می‌نویسد، می‌نوازد و می‌سراید. زیرا با اتصال به حقیقت، به ابدیت و جاودانگی پیوند خورده‌ایم.

 

صفحه 128 کتاب زندگی در حقیقت

نوشته فاطمه قاسمی

انتشارات متخصصان

چاپ اول: تابستان ۱۴۰۰

مقدمه صحبت درباره سطوح

می‌خواهم طرح و نقشه‌ای را با شما در میان بگذارم که از کنار هم چیدن پازل‌های زندگی‌ام، نمایان شده است. «راهی» را آشکار ساخت که معتقدم اساس و بنیاد مسیر زندگی‌مان است. حقیقت زندگی در این سه سطح، سه‌گام یا سه قلمرو، با تمام داستان‌هایش متجلی می‌شود و درحقیقت، تجلی حقانیت وجود ما است.

راه زندگی‌ات، چگونه راهی است؟! خود را در کدام نقطه از مسیر زندگی‌ات می‌بینی؟!

راه زندگی، نوایی دارد که نت‌های آن با تارهای زشتی و زیبایی، عشق و تنفر، آرامش و ناآرامی، دانایی و نادانی، امید و ناامیدی، شکست و پیروزی و… نواخته می‌شود.

نوازندة هنرمند موسیقی راه زندگی، بین نت‌ها هماهنگی و هارمونی ایجاد می‌کند. آنگاه در این نواختن، با استقامت و پایداری، «خود» تبدیل به نوای راه زندگی‌ می‌شود، آواز حقیقتِ وجودش را در مسیرش می‌سراید و ردپایی از عشق، زیبایی و نور، در هر حال و جلوه‌ای بر جای می‌گذارد.

مسیر که واحد و یگانه است، و همه بدون استثناء درحال گذرانِ آن هستیم و آنچه که بعضی از انسان‌ها را به رشد و شکوفایی می‌رساند، نگاه به همین مسیر واحد زندگی است؛ نگاه به حقیقت و یگانگیِ راه.

این مسیر یگانه، سطوحی دارد و در هر سطح، خصوصیات و ویژگی‌هایی نهفته است که مخصوص همان سطح است. فقط با «آگاهی» می‌توان، راه زندگی را طی کرد و به آواز یگانه‌اش گوش‌فراداد و تجلی هر آنچه که هست را در آغوش کشید.

سطوح راه:

سطح اول: سطح بیگانگی؛

سطح دوم: سطح دوگانگی؛

سطح سوم: سطح یگانگی.

صفحه 123 کتاب زندگی در حقیقت

نوشته فاطمه قاسمی

انتشارات متخصصان

چاپ اول: تابستان ۱۴۰۰

 

سطح اول: «بیگانگی»

در این سطح، انسان غرق دنیای مادی و غرایز حیوانی است، همه شبیه هم عمل می‌کنند، نه حرف تازه‌ای دارند و نه کار تازه‌ای؛ حتی خطاهایشان نیز تکراری است، زیرا افکار تازه‌ای به سرشان خطور نمی‌کند، مبادا این فکر، راه تازه، چالش و خطای تازه‌ای ایجاد کند. آن‌ها مدام در افکار، کارها و خطاهای تکراری به‌سر می‌برند. هرکدام از آدم‌های این سطح، سعی می‌کند پایش را در رد پای دیگری بگذارد و خواسته هرکدام، مانند خواسته دیگری است.

اگر بخواهیم در همه آن‌ها رنگی را پیدا کنیم، می‌توان گفت همه یکدست به رنگِ خاکستریِ خواب هستند و جلوه‌ای از «رخوت» به زندگی‌شان داده‌اند.

شاید در ظاهر انسان‌های موفق و مشهور، از نظر تحصیلات یا ثروت و دارایی و دستاورد، در مراتب عالی باشند، اما همین ظاهر، به‌قدری آن‌ها را از خود بی‌خود کرده است که نمی‌توانند گامی به جلو بردارند، مادیات خدای آن‌ها شده است و دنیای مادی، عبادتگاهشان.

افراد این سطح، در اوج مادی‌پرستی نیز در مسیر حق و حقیقت هستند، زیرا هیچ مخلوقی از مسیر حق خارج نیست. این دسته از انسان‌ها، تاحدی غرق مادیات و هوس‌های زودگذرِ آن شده‌اند که با دستان خود، راهشان را متوقف و خود را از ادامه‌دادن راه بی‌بهره ساخته‌اند. آن‌ها در همان نقطه از مسیرِ راه، بازمانده‌اند و مدام به دور خود می‌چرخند و چیزی بیش از ظاهر دنیا و پایین‌ترین سطح راه را نمی‌بینند.

در این سطح، خواسته‌های مادی، خواسته‌های نفس و منیت ما است.

صفحه 123 کتاب زندگی در حقیقت

نوشته فاطمه قاسمی

انتشارات متخصصان

چاپ اول: تابستان ۱۴۰۰

 

سطح دوم: «دوگانگی»:

در این سطح، انسان‌هایی هستند که هرکدام در جایگاه خودشان تلاش می‌کنند، در ظاهر موفق و در درجات بالایی از جایگاه اجتمایی هستند، اما علاوه بر اینکه نگاهشان به ظاهر دنیا است، بوی حقیقت نیز به مشامشان رسیده و درواقع به ارزش‌هایی پی‌برده‌اند؛ اما فقط در حد مفاهیم.

این دسته، دانش‌آموختگانِ راه هستند و هنوز از آنچه که آموخته‌اند، صرفا برای رفع نیازهای مادی‌شان استفاده می‌کنند. تفاوت آن‌ها با سطح اول در این است که افراد سطح اول فقط مصرف‌کننده‌های مادی هستند، اما افراد سطح دوم، می‌توانند تولیدکننده‌ها و برطرف‌کننده‌های نیازهای مادی سطح اول نیز باشند، درحقیقت برای تولید جامه‌های رنگارنگ دنیا، در رقابت‌های سنگین جهانی شرکت دارند.

در تک‌تک ذرات عالم، از مادیات گرفته تا غیرمادیات، حقیقتی ناب و شگفت‌انگیز حضور و وجود دارد که از نگاه کوردلان سطح اول و دوم پنهان است. مادیات دنیا ثروت، شهرت، مقام، رتبه و… چشم‌های آن‌ها را به‌روی نور بسته و نمی‌توانند دنیای پر از نور او را ببینند.

درحقیقت آن‌ها همه‌چیز را می‌بینند، اما تنها دیدنی که در عالم وجود دارد را نمی‌بینند. پس آنچه را که آن‌ها می‌بینند و دلباخته آن شده‌اند، نه وجود دارد و نه حضور؛ تنها وهم و خیال است.

صفحه 130 کتاب زندگی در حقیقت

نوشته فاطمه قاسمی

انتشارات متخصصان

چاپ اول: تابستان ۱۴۰۰

 

سطح سوم: «یگانگی»

انسان‌های سطح سوم، انسان‌های انگشت‌شماری هستند. در این سطح، یگانگی با یگانه‌وجود هستی رخ می‌دهد. این یگانگی با احساس رضایت و شادکامی حقیقی، که با ذات درونت هم‌خوان است، همراه خواهد بود.

در این سطح نه شبیه خودت هستی و نه شبیه دیگران. در شکلی از بی‌شکلی و بی‌قالبی حضور داری و در هر موقعیتی و هر نقش و قالبی، عشق، زیبایی و حقیقت را انعکاس می‌دهی. در این سطح، دیگر نه راهی است و نه حرکتی برای پیمودن؛ بلکه حضور مطلق است. اینجا انسان، نوری است که دنیا را روشن می‌کند و راهی است که پیموده می‌شود و اندیشه‌ای است که آواز حق سرمی‌دهد.

در این سطح، «قالب» ظاهری می‌ریزد و در «حقیقتِ» زندگی حضور می‌یابی.

«همه‌چیز به نیستی رود، جز ذات خداوند»

(سوره قصص، آیه ۸۸)

 

صفحه ۱۳۴ کتاب زندگی در حقیقت

نوشته فاطمه قاسمی

انتشارات متخصصان

چاپ اول: تابستان ۱۴۰۰

 

ادامه صحبت درباره سطوح

از «قالب» به «حقیقت» رسیدن دردناک است، زیرا ما یک عمر آن حقیقتِ کاذب را به‌عنوان حقیقت باور کرده بودیم و دور انداختنش وحشت و درد دارد. البته اتفاقات سطح اول و دوم در تلاش‌اند که ما را برای پذیرش حقایق آماده کنند، زیرا هدف تمام مراحل یگانه راه زندگی‌مان، ملاقات ما با حقیقت زندگی است. «پذیرش تمامیت راه» و لحظه‌به‌لحظه‌اش، می‌تواند ما را با یگانگی وجودمان یگانه سازد.

در فاصله بین سطوح اول و دوم با سطح سوم، غباری بر حقیقت وجودمان نشسته که لازم است برای رسیدن به سطح سوم، آن را صیقل دهیم تا حقیقت به‌روشنی در وجود ما نمایان شود.

بدون گذشتن از سطح اول و دوم، نمی‌توانیم تصویری از حقیقت را ببینیم. سطح اول و دوم، صورتِ سطح سوم هستند و سطح سوم، باطن سطح اول و دوم. سطح اول و دوم، دو چشم سطح سوم هستند و سطح سوم، بینایی دو سطح اول و دوم است.

 

صفحه ۱۳۴ کتاب زندگی در حقیقت

نوشته فاطمه قاسمی

انتشارات متخصصان

چاپ اول: تابستان ۱۴۰۰