خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید: برای محصولات دانلودی،لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود. برای کتاب های فیزیکی، بعد از ثبت جهت ارسال آمادهسازی میشود.
- دسترسی به محصولات دانلودی به صورت مادامالعمر (طرح جلد، موکاپ، قالب صفحه آرایی، کاغذ دیواری)
- بست بندی با پکیج ضد آب برای ارسال کتاب های خریداری شده
- تمامی کتاب های نشر متخصصان به صورت فیزیکی هستند.
کتاب تاج سیاه نوشته جناب آقای مهرداد فرهادی را به صورت قانونی از سایت متخصصان خریداری کنید.
ارسال کتاب تا ده روز کاری.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
فصل اول
همهچیز از دنیای کراورها شروع شد؛ جایی که در آن شوق زندگی در میان مردمان آن سرزمین کاملاً مشخص بود، ولی سیاست گاهی جلوی شوق زندگی را میگرفت. جایی که در دربار پادشاهی کِراورها هفده خاندان اصیل زندگی میکردند، هر خاندان نفوذ و قدرت خودش را داشت، اکثر فرزندان خاندان اصیل جزو فرماندههای جویای نام پادشاهی کِروزو هستند، ولی در این میان پسر دوم پادشاه، دیموند تاش برعکس برادر خود دایموند تاش و اکثر فرزندان خاندان اصیل به جایگاه و مقامهای پادشاهی علاقهای نداشت.
برای پدر او دارویس تاش سخت بود پسرش از فرمانهای او سر باز بزند؛ زیرا خاندانهای داخل دربار گاهاً از این موضوع سوءاستفاده میکردن. در شب آخر تابستان دیموند و دایموند برای صرف شام به پیش پادشاه و ملکه رفتن، ملکه کلارا با آمدن فرزندانش شروع به خواندن دعایی به زبان اژدهایان کرد و در آخر دعا همه گفتن تیلوا (آمین).
درعینحال که شروع به خوردن شام کردن، دیموند اجازه خواست تا حرف بزند و بلافاصله بعد از کسب اجازه شروع به حرفزدن کرد. برنامهای که چیده بود، واقعاً بینقص بود و درعینحال پادشاه هم خیالش از جانب خاندانهای اصیل راحت میشد، ولی از طرفی انجام این کار برای دیموند خطرناک بود.
درخواست دیموند اینگونه بود. پدر فردا در میزگرد به من فرمان بده تا خارج از قلمرو کِروزو در پی اطلاعات جدید باشم، اینگونه من میتوانم زندگی که دوست دارم را تجربه کنم و تو هم از گزند خاندانهای دربار راحت خواهی شد.
دایموند با خنده گفت: خوب است من بهتر میتونم بهعنوان جانشین تلاش کنم.
و همگی شروع به خندیدن کردند.پادشاه دارویس و ملکه کلارا هم موافقت کردن.
زمانی که صبح شد، هفده خاندان قبل از اینکه پادشاه درخواست میزگرد را بدهد، این کار را کرده بودند. پادشاه کمی نگران بود، ولی چیزی در چهره خود بروز نمیداد. زمانی که دارویس وارد شد، سربازها او را گرفتند و به زانو درآوردند.
دارویس با عصبانیت فریاد میکشد: احمقها چه غلطی میکنید، من پادشاه شما و این سرزمینم.
در این میان یکی از سران هفده خاندان به اسم پت داس شروع به حرفزدن کرد:
دارویس، تو کِراور برتری همیشه بودی و در این شکی نیست، ولی در این زمان مجبور به انجام این کاریم، دارویس خشم خود را فرو خورد و گفت: مجبور به چه کاری شدی پت که از دوستی ما باارزشتر بود؟
پت چهره آشفتهای به خود گرفت و گفت: «اون» قربانی میخواد، خودت بهتر میدونی.
دارویس چشمهایش درشت شد و با صدای لرزان گفت: اون بیدار شده؟
تمام خاندانها سکوت کردند و با سر به نشانه بله پاسخ دادند.
پت دستور داد، سربازها دستهای پادشاه را ببندند و قلب او را از سینهاش بیرون بیاورند. در همین زمان دیموند در بلای سقف میزگرد که همیشه آنجا حاضر میشد تا متوجه موضوعات باشد، تمام اتفاقات و خیانتهای خاندانهای اصیل را دید و با خودش گفت: حقا مردم کوهستان راست میگفتن شما بیریشههایی بیش نیستید.
از سقف به پایین پرید و قبل از اینکه سربازان دستورات پت را اجرا کنند، سر پت داس را برید و تا هنوز جان در بدن داشت، قلبش را نیز از سینهاش بیرون کشید.
تمام حاضرین در شوک فرو رفتند؛ طوریکه در یک لحظه سکوت کل میزگرد رو فرا گرفت.دارویس سکوت را شکست و با چشمهای خیس گفت: تو اینجایی دیموند، دیموند هم با لبخند گفت: دیدی باز نجاتت دادم.
سربازان به دور دیموند حلقه زدند و به او فرمان تسلیمشدن دادند.
لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیشازحدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحهکلید بپرهیزید. نظرات خود را براساس تجربه و استفادهی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمهای خودداری کنید.
82,000 تومان
ناموجود
هنوز بررسیای ثبت نشده است.